ماننده قهوه خانه های سر راه
یاد آور غروب است
هیچ مسافری را برای همیشه
در خود جای نخواهد داد
من فقط یک چیزی از خداخواهم
دلم میخواهد
واسه یکبار هم که شده دلت واسم تنک بشه
آنروز جه صمیمی با من دست دادی
تنها تو دست دادی من هر چه هست دادم
دوست
یا که طلوعی بودی و من از پنجره میدیدمت
ای کاش چشمانت ضد یخی داشت همچون رنگین کمان
که هروقت باران میبارید از دور می بوسیدمت
تقدیم به گل زیبای زندگیم
تقدیم به مونس زندکیم
ودوستی که دوستش دارم
این وبلاگ تقدیم به تمام کسانی که:
تکه ای از آسمان در چشمانشان
جرعه ای از در یا در دستانشان
و تجسمی زیبا از خاطره ی محبت گلهای سرخ
در معبد ارغوانی دلهایشان به یادگار مانده است
به آستانه ی نیلوفری تمام دلهای زلال هدیه می کنم
بهترین ها را برایتان آرزومندم
بیا که واسم عذاب جای خالیت وببینم
می ترسم بمیرم اما یه بارم تورو نبینم
می دونم ته وجودت یه کمی مهروصفا هست
توی مکتب دل تو اسمی از عشق و وفا هست
بدون که هرچی که باشی بت من بازم تو هستی
گرچه بردلم همیشه درای شادی روبستی
تو همونی که همیشه شعر رفتن و می خونه
رفتم از یاد کسی که توی یاد من می منونه
توبخند وقتی می خندی همه دنیا می خنده
آسمون آفتابی میشه دربه روی شب می بنده
تودلیل خنده هامی
توغریق گریه هامی
توحبیب قصه هامی
بخون از زندگی بامن
بگو از روزهای روشن
سفرنرو چشم انتظارم نزار
بیاتووسرروی شونه ام بزار
می خوام تمام عمرمومن خاک پایت کنم
چشمامومن بدربرات جون وفدایت کنم
بزارکه خوب نگات کنم برای آخرین بار
نمی تونم بهت بگم خدا تورو نگهدار
هرچی که تودلم بود که صادقانه گفتم
نزارکه بیشتر ازاین به پای تو بیفتم حقیقت را برات بگم به آخر خط رسیدم
اینو بدون از همه کس توزندگیم دل بریدم
نمی دونی چقدر دلم تنگ برای دیدنت
برای مهربونیات ، نوازشات ، بوئیدنات
گفتی
بگو ، منم می گم ، دوستت دارم یه عالمهاز
عاشقیم هر چی بگم خیال کنم بازم کمه
اره
گلم تو که باورت نمی شه همون
سلام مجید جان دلم برات تنگ شده خوش باشی و سلامت!!